موجودیت و عدم موجودیت ( 2 ) | ||||
|
| ||||
|
طرز کار راکت های فضایی | ||||
|
| ||||
|
پرواز سایوز-15 از همان آغاز با نحسی مواجه بود. طبق سنت پرواز میبایست کیهاننوردانی در سفر بعدی شرکت کنند که اعضای جانشین گروه قبلی بودند. اما مسئولین فضایی شوروی تصمیم گرفتند به جای وولینف و ژولوبف، یعنی گروه ذخیره سایوز14، با ناو کیهانی سایوز-15 دو نفر دیگر یعنی سارافانف و دیومین آموزش برای پروازرا ادامه دهند و دونفری که اعضای جانشین پرواز سایوز-14 بودند دراین مأموریت همچنان به عنوان ذخیره بمانند. این اطلاعات زمانی به آنها دادند که سفر کیهاننوردان سایوز-14 در حال پایان بود. |
مسئولین به ژولوبف و وولینف گفتند از آنهادر ایستگاه قویتر بعدی استفاده شود و آنان به دلیل بالابودن دانش و توانایی، باید ایستگاه فضایی بعدی را راهاندازی کنند. گفتن «ایستگاه جدید» راحت است اما تا پرتاب آن دو سال باقی بود. وولینف که از سال 1969 در انتظار سفر بعدی روزشماری کرده بود، از این قضیه خیلی ناراحت شد و به حالت قهر به مرخصی رفت.
کمیسیون دولتی تصمیم گرفت زودوف و روژدستونسکی به عنوان اعضای ذخیره سارافانف و دیومین ایفای نقش کنند. وولینف و ژولوبف به عنوان ذخیره دوم اعلام شدند اما آنها حتی در زمان پرتاب سایوز-15، به بایکونور هم نرفتند.
در ساعت 19:58 روز 26 اوت 1974 یک موشک سایوز، سکوی پرتاب شماره 1 پایگاه پرتاب های فضایی بایکونور را ترک گفت تا "گنادی سارافانف" و "لو دمین" را به مدار زمین برساند. با توجه به استقرار ایستگاه مداری سالوت -3 در ژوئنهمان سال و کار گروه کیهان نوردان سایوز-14 در این ایستگاه، انتظار میرفت که کیهان نوردان سایوز-15 نیز مأموریت مشابهی را به انجام رسانند. بر خلاف انتظار کارشناسانی که منتظر اعلام چنین خبری بودند، در ساعت 08:00 روز 28 اوت، خبرگزاری رسمی شوروی، تاس گزارش داد « ... در دومین روز سفر، سارافانف و دیومین آزمایشهایی را در جهت ارتقای روشهای گوناگون پرواز و افزایش تواناییهای فنی خود به انجام رساندند. در جریان این مانورها،کپسول فضایی سایوز-15 آنها، ایستگاه فضایی سالوت -3 را به طور مکرر ردیابی کرد و درستی عمل تمام دستگاههای ناو کهمربوط به گامهای مختلف ردیابی ایستگاه فضایی بود با دقتمورد بررسی قرار گرفت...»
این اطلاعیه طوری تنظیم شده بود که مشخص نمیشد هدف از پرتاب تنها "ردیابی" و تمرین عملیات مربوطه بوده است یا "اتصال" به ایستگاه مداری. اما کارشناسانمیدانستند که سایوز-15 در انجام مأموریت خود دچار مشکل شده است.
سایوز-15 از نوع جدید ناوهای فضایی سایوز بود که باتری خورشیدی نداشت. با توجه به این مطلب، کیهاننوردان یا باید سریع به ایستگاه مداری متصل میشدند و یا بعد از 2 روز پرواز به زمین باز میگشتند. این محدودیت انرژی، اجازه پرواز طولانی تر از 60 ساعت را به آنها نمیداد.
اما واقعیت ماجرا چه بود؟ پرتاب ناو با موفقیت انجام شد. تقریباً بعد از یک شبانه روز پرواز، ناو در نزدیکی ایستگاه قرار گرفت. سامانه ردیابی و اتصال خودکار « ایگلا» شروع به کار کرد اما در اینجا اتفاق ناگواری افتاد:ایگلا فاصله 350 متری تا ایستگاه را اشتباهاً 20 کیلومتر محاسبه کرد و فرمان سرعت گرفتن را به موتورها داد. در نخستین لحظهها کیهاننوردان متوجه اشتباه دستگاه خودکار نشدند در نتیجه ناو با سرعت 20 متر در ثانیه به ایستگاه نزدیک میشد. خوشبختانه به دلیل مشکل دستگاه ردیابی، ناو و ایستگاه در یک خط نبودند و 40 متر با هم فاصله داشتند. به این ترتیب ناو از کنار ایستگاه گذشت. چنانچه این اشتباه رخ نمیداد ناو کیهانی با سرعت زیادی به ایستگاه فضایی برخورد میکرد. کیهاننوردان متوجه فضیه نشدند اما مرکز هدایت زمین فهمید که سامانه ایگلا درست کارش را انجام نداده و دستگاه هدایت خودکار را از فعالیت انداخت. در طراحی سایوز، نوع کمکی یا جانشین برای "ایگلا" پیشبینی نشده بود.
کیهاننوردان بعد از این شکست اعلام آمادگی کردند که کار را با سامانه دستی ادامه دهند و ناو خود را به ایستگاه مداری متصل سازند اما پایین آمدن میزان سوخت ناو باعث گردید که مسئولین مرکز هدایت پرواز به کیهان نوردان دستور دهند به کار خود در فضا خاتمه دهند و دستگاه های هدایت ناو را در وضعیت بازگشت فوری قرار دهند. سارافانف و دیومین مجبور شدند در شرایط اضطراری به زمین باز گردند.
سایوز-15 سرانجام در شبانگاه 28 اوت مسیر فرود را در پیش گرفت و در ساعت 20:10 روز 28 اوت در استپهای قزاقستان بر زمین نشست. در منطقه باران میبارید، این دومین فرود شبانگاهی یک ناو کیهانی در تاریخ کیهاننوردی شوروی بود. جالب آن که روز بعد روزنامهها نوشتند که کیهاننوردان با موفقیت کار خود را به اتمام رسانده و به زمین بازگشتند !
برای بررسی دلایل حادثه کمیسیونی به ریاست چرنوکف تشکیل شد. سازندگان سامانه الحاق، کیهاننوردان را مقصر می دانستند و معتقد بودند آنان باید با هوشیاری بیشتری به اطلاعات توجه میکردند و دستگاه نزدیک شدن را خاموش میکردند.
روششناسان مرکز آموزش پرواز از کیهاننوردان دفاع میکردند و میگفتند درباره چنین وضعیتی به آنها اطلاعات نداده بودید. کمیسیون دولتی سرانجام به این نتیجه رسید که سامانه «ایگلا» باید تصحیح و بازسازی شود.
گنادی سارافانف و لو دمین دیگر هیچگاه به فضا سفر نکردند.
. سیروس برزو، روزنامهنگار علمی و پژوهشگر تاریخ فضانوردی .
. ... ... ... ... ... ... ... .
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این سفر، پیوندهای زیر را ببینید:
... کپسول فضایی سایوز
... مشخصات مأموریت سایوز 15
... سالوت-3، اقامتگاهی در فضا
... ایگلا، سیستم رادیویی ملاقات در فضا و الحاق
خواندن ماجراهای زیر را نیز به شما توصیه میکنیم:
... فضانوردی که غرور، او را روتوش کرد!!
... یک داستان : اولین تصویر ارسالی از مریخ چگونه بازیابی شد
. منبع: The Moon is a Harsh Witness .
اما چرا در زمین چنین شواهد خشنی از برخورد را شاهد نیستیم؟ آیا زمین که قاعدتاً هدفی بزرگتر است از برخوردهای سهمگین جان به در برده؟ پاسخ منفی است و ما امروزه به کمک تصاویر ماهوارهای دهها دهانه برخوردی کوچک و بزرگ در سراسر زمین بافتهایم که همگی در اثر فعالیتهای گوناگون آب و هوایی فرسوده شدهاند. |
بررسیها نشان میدهد که از زمان پیدایش زمین تا کنون، این سیاره شاهد برخوردهایی سهمگینتر و بمبارانهایی شدیدتر از تنها قمر خود، ماه بوده است. اما از آنجاییکه زمین سیارهای فعال و زنده است، آتشفشانها، زلزلهها و باد و باران زخمهای چهره زمین را در طول تاریخ پاک کردهاند. فرسایش شدید، دهانههای برخوردی که از زمانهای باستانی تا کنون بر سطح زمین پدید آمدهاند را از چهره زمین زدوده و در نگاه اول شواهدی از برخورد به چشم نمیآید.
اما در ماه شرایط به گونه دیگری است. ماه فاقد اتمسفر است و بنابراین قادر به سوزاندن هیچ سنگ سرگردانی قبل از برخورد به خود نیست. از طرفی ماه، جرم سماوی مردهای است. به جز ماهلرزههای گاه و بیگاه هیچ فعالیتی که دال بر زنده بودن اینقمر باشد به چشم نمی خورد. عدم وجود اتمسفر نیز باعث می شود موضوع فرسایش سطحی منتفی شده و در نهایت عاملی برای زدودن زخم برخورد از چهره ماه وجود نداشته باشد.
"پاول اسپودیز" سیارهشناس ارشد دانشگاه جانز هاپکینز که در آزمایشگاه فیزیک کاربردی به تحقیق مشغول است این موضوع را یکی از دلایل مهم بازگشت بشر به ماه و آغاز دوباره سفرهای سرنشیندار به تنها قمر زمین میداند. از نظر او ماه گنجینه دست نخوردهای برای مطالعه تاریخ زمین است.
پاول اسپودیز معتقد است که ماه صفحه شاهد زمین میباشد. زمانی که محققان در صدد اندازهگیری نوع، مقدار و الگوی ویرانی ناشی از یک برخورد یا انفجار بر میآیند مواد و شرایط گوناگونی را در معرض برخورد مورد نظر قرار میدهند تا اثرات ناشی از برخورد جسم و امواج ناشی از آن را مطالعه کنند. به نمونه آزمایشی "صفحه شاهد" میگویند.
ماه و زمین در موقعیت یکسانی از منظومه شمسی قرار دارند و میتوان گفت که بدشانسیهای یکسانی از نظر برخورد با سنگهای سرگردان داشتهاند. زمین سیارهای بسیار فعال است و آثار زخمهای بزرگ و کوچک کهن را از چهره خود پاک کرده است. از طرفی بیشتر سطح زمین را دریاها پوشاندهاند که در اثر برخوردهای معمولی آثاری از خود بر جای نمیگذارند. در مقابل ماه فاقد اتمسفر است و از نظر زمینشناسی سیارهای مرده به حساب میآید. با این حساب میتوان مدعی شد که با مطالعه دهانههای برخوردی ماه قادر به بازنویسی داستان زمین خواهیم بود.
نکته قابل تعمق دیگری نیز وجود دارد!! |
|
پرسش بزرگ دیگری که بازگشت به ماه در یافتن پاسخ آن موثر خواهد بود این سوال است که چه عاملی باعث انقراضهای متعدد، ناگهانی و گسترده گونههای زیادی از حیات بر روی زمین بوده است؟
این برخوردهای سهمگین خود به گونهای باعث پیدایش دورههای زمینشناسی بر سیاره ما شده است.به عنوان معروفترین رویداد از این دست میتوان به فاجعهای که در 65 میلیون سال پیش باعث انقراض نسل دایناسورها شده، اشاره نمود. رویدادی که دوره مسوزوئیک را پایان داد و عصر جدیدی با نام دوره سنوزوئیک به وجود آورد. حدس زده میشود که این رویداد عظیم در نتیجه برخورد شهابسنگی به قطر بالغ بر ده کیلومتر به زمین روی داده باشد. گرد و غبار و گاز حاصل از این برخورد چنان زمین را در خود فرو بردو تاریکی را بر سطح زمین گستراند که گیاهان دیگر قادر به ادامه حیات نبودند و به تدریج و با کمبود غذا جانداران نیز از پای در آمدند.
تحقیقات انجام شده بر روی لایههای مختلف زمین و فسیلهای جانوری و گیاهی نشان میدهد که چنین روبدادهایی هر 26 میلیون سال یکبار زمین را با بحرانی حیاتی روبرو میکنند.
تئوریهای مختلفی برای این اتفاقات دورهای وجود دارد. بعضیها همدمی تاریک و دوردست برای خورشید متصورند که هر از چندگاهی در چرخش منظم اجرام ابر اورت اختلال به وجود میآورد. چنین اختلالی باعث سرازیر شدن این اجرام به داخل منظومه شمسی و در نتیجه برخورد آنها با اعضای این منظومه خواهند شد.
تئوری دیگری میگوید که منظومه شمسی در مسیری نوسانی دائماً صفحه کهکشان راهشیری را قطع میکند و بالا و پایین میرود. این حرکت دورهای باعث میشود در زمان قطع صفحه کهکشان راه شیری، مجموعه پر جمعیتی از اجرام سرگردان، منظومه ما را هدف برخورد قرار دهند.
ما برای درک درستی از آنچه بر سر ما خواهد آمد باید تاریخچه این برخوردها را عمیق و دقیق مطالعه و بررسی نماییم. ماه به عنوان جرم فضایی فاقد فعالیتهای زمینشناسی و اتمسفر، بسان فسیلی دست نخورده اطلاعات زیادی از برخوردها را در سینه خود حفظ کرده است. مطمئناً مطالعه سطح و عمق ماه دانش بشریت را در رابطه با آنچه سنگهای سرگردان بر سرش آوردهاند فزونی خواهد بخشید و به انسان قدرت پیشگویی آینده را در این زمینه اعطا خواهد کرد.
ماه تنها صفحه شاهد زمین است که دست بر قضا در دسترس بشر نیز قرار دارد. بنابراین برای سفر به این همسایه زیبا نباید شکی به دل راه داد.
بری کسب اطلاعات بیشتر در مورد ماه، مقالههای زیر را نیز بخوانید:
... طوفان در ماه
... شهابسنگهای مهاجم
تصاویر یک گونه کوسه که به علت زندگی در اعماق دریا به ندرت تابه حال زنده دیده شده بوسیله کارکنان یک پارک دریایی در ژاپن ضبط شد.
به نقل از همشهری، به گزارش خبرگزاری رویترز مسئولان پارک دریایی آواشیما در شهر شیزواکا در جنوب توکیو یکشنبه ۲۱ ژانویه (اول بهمن) بوسیله یک ماهیگیر در بندر مجاور مطلع شدند که یک موجود مارماهیمانند با دندانهایی شبیه کوسه در آن منطقه دیده شده است.
کارکنان پارک بعدا این موجود به طول ۱.۶ متر را که به عنوان یک کوسه چیندار شناسایی شد. این ماهی را گاهی "فسیل زنده" هم مینامند چرا که یک گونه حیوانی ابتدایی است که از دوران پیشاز تاریخ تا به حال تغییر چندانی نکرده است.
این کوسه که به یک استخر آب دریا منتقل و از آن فیلمبرداری شد، به نظر بدحال میآمد و چند ساعت بعد مرد.
بیانیه این پارک دریایی میگوید این نوع کوسه در اعماق ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ متری دریا زندگی میکند که انسان توان رفتن به آن ندارد.این بیانیه میافزاید این کوسه اختمالا در نتیجه بیماری یا علت دیگری آنقدر ضعیف شده بود که به آبهای سطحی آمده بود.
کوسههای چیندار که از سایر کوسهها و موجودات دریایی تغذیه میکنند،گاهگاهی به دام صیادان میافتند، اما به ندرت زنده دیده شدهاند.