تیم ملی فوتبال ایران برابر امارات بازی نمیکند | |||||||||||
| |||||||||||
| |||||||||||
قلعه نوعی اخراج شد
|
| |||||||||||
| |||||||||||
|
ورق برگشت !
بازیکنان استقلال: طالبلو – انصاریان – پیروز قربانی – صادقی – کاظمی – اصغر طالبنسب – بائو (93 فرزاد مجیدی) نوازی – امیرآبادی – یوسفی (72 علیزاده) و مرتضی هاشمیزاده (87 مرتضی ابراهیمی)
گلها: هاشمیزاده 52 – پیروز قربانی 67
(استقلال) عباس آقایی 57 (پاس)
بازیکنان پاس: رودباریان – هادی شکوری – نصرتی – بیژن کوشکی – کیانوش رحمتی – هدایتی (75 خسرو حیدری) جواد شیرزاد – میثم منیعی
(66 حسین پاشایی)، عباس آقایی – محمد غلامی – میختاریان (81 پژمان جمشیدی)
اخطارها: نصرتی – کیانوش رحمتی (پاس) نوازی (استقلال)
داور: خداداد افشاریان
![]() |
گروه ورزش – ورق برگشت. بالاخره استقلال توانست با برد پاس کمی از حاشیه فرار کند. اینبار همه چیز مطابق خواسته صمد پیش رفت. انگار همه چیز عوض شده بود. استقلال با چند تغییر در پستهای مختلف توانست 3 امتیاز باارزش بگیرد تا آنها هم مثل پرسپولیس آخرین بازی نیم فصل را با برد به پایان برسانند. حالا صمد مرفاوی امشب راحت میخوابد. بدون هیچ دغدغهای. بازی پاس و استقلال در نیمه اول افتضاح بود. هر دو تیم محتاطانه بازی را شروع کردند. همین مساله باعث شده بود تا بازی بیشتر در وسط زمین جریان داشته باشد. فقط چند موقعیت نهچندان خطرناک را بازیکنان استقلال روی دروازه پاس داشتند. در این بازی صمد دست به ترکیب مورد علاقهاش زده بود و چند بازیکن به تیمش تزریق کرده بود. هاشمیزاده، یوسفی در خط حمله و دو بازیکن مغرور مثل انصاریان و نوازی که در هفتههای قبل بازیکن فیکس ذخیره بودند را به میدان فرستاد که جوابش را هم گرفت. بعد از محرومیت اکبرپور حالا تمام امید صمد به هاشمیزاده است.
او در اولین بازیاش که از اول فرصت بازی کردن پیدا کرده بود، توانست برای تیمش گلزنی کند تا خیال مربیان استقلال کمی راحت شود. بازی در نیمه اول بدون گل تمام شد تا نتیجه بازی در نیمهدوم رقم بخورد. استقلالیها مثل نیمه اول بازی را هجومیتر از پاس شروع کردند تا در دقیقه 52ضربه کرنر نوازی روی سر هاشمیزاده فرود بیاید و استقلال به اولین گلاش در این بازی برسد. ولی پاسیها خیلی زود این گل را جبران کردند. 5دقیقه بعد امیرحسین صادقی روی عباس آقایی خطا کرد تا داور پنالتی بگیرد. پاسیها در دقیقه 67 با عباس آقایی بازی را مساوی کردند. بعد از این گل بازی حالت تعادلی داشت، اما باز هم هنرنمایی نوازی به داد استقلال رسید. او با یک ضربه ایستگاهی توپ را روی دروازه پاس سانتر کرد تا پیروز قربانی تیر خلاصی را به تیم شاهرخی بزند. پاسیها بعد از گلی که خوردند چندبار روی دروازه استقلال حمله کردند، اما نتوانستند کاری از پیش ببرند. استقلال در روزی توانست بازی را ببرد که پاس اصلا روی فرم نبود. آنها با وجود شاهرخی هیچ تغییر مثبتی نداشتند.
پاسیها مثل بازیهای گذشته کاملا بیبرنامه بودند. آنها حتی بازیای را که در زمان جلالی انجام میدادند هم از یاد بردند.
نتایج بازیهای دیروز:
ملوان 2- برق شیراز یک
مس کرمان2- سایپا 2
فجرسپاسی یک- پیکان صفر
صباباتری صفر – سپاهان صفر
مصطفی دنیزلی در تمرین روز دوشنبه پرسپولیس اجازه تمرین به علیرضا واحدینیکبخت نداد و این موضوع سروصدای زیادی ایجاد کرد.
به گزارش خبرگزاری فوتبال ایران؛ اکثر مطبوعات و رسانهها غیبت نیکبخت در تمرین روز یکشنبه را دلیل اخراج او عنوان کردند ولی اخراج این بازیکن به مسائل دیگری مربوط بود. روز دوشنبه نیکبخت قبل از تمرین کنار دنیزلی میرود تا با او دقایقی حرف بزند: «من خستهام و اگر اجازه بدهید، میخواهم یک هفته استراحت کنم. شب گذشته هم مسموم شدم و اصلا حالم خوب نبود. میخواهم چند روز به مسافرت بروم.»
سرمربی ترکیهای پرسپولیس با شنیدن حرفهای نیکبخت از او سئوال میکند: «اگر مسموم شدی، کدام بیمارستان رفتی؟» در این لحظه نیکبخت حرفش را عوض میکند: «مشکل چندان حاد نبود و دکتر را به خانه آوردم.» در این لحظه مصطفی دنیزلی عصبانی میشود: «لازم نیست تمرین کنی. لباسهایت را عوض نکن و برگرد به خانهات.»
گفتنی است مصطفی دنیزلی روز سه شنبه در گفت و گو با خبرگزاری فوتبال اخراج نیکبخت را تکذیب کرد و این بازیکن هم در تمرین پرسپولیس حاضر شد.
بحث داغ خرد جمعی و مربی داخلی و خارجی در فوتبال ما هرگز تمامی نداشته و ندارد!
پارسال دقیقا در همین روزها بود که غزل خداحافظی علی پروین را از پرسپولیس خواندند و به دنبال مربی خارجی دویدند و دویدند تا به آری هان رسیدند!
آری نیز پس از چند صباحی با چمدان های پرپول راه سفر به دیار سیاهان را در پیش گرفت و جای خود را به مصطفی افندی داد ! اما به راستی تفاوت میان پروین داخلی با امسال دنیزلی خارجی چقدر است ؟
فوتبال علی اصغری با فوتبال مصطفی بیک تومنی یا لیری چند تفاوت دارد؟!
از طرفی امروز بحث قلعه نویی به جای مرفاوی هم داغ است.
استقلالی ها که پارسال قهرمانی را با امیرخان جشن گرفتند ، حالا با دو باخت پیاپی به دنبال رفتن عبدالصمد و بازگرداندن قلعه نویی هستند .
این وجه تشابه را که البته این روزها با خشم مشترک استقلالی ها و پرسپولیسی ها از نتایج تیم هایشان همراه است ، در نظر بگیرد!
حالا بعد از 14 بازی زمان خوبی برای مقایسه است و شاید اعداد و ارقام تفاوت ها را دقیق تر به ما نشان بدهند. به همین دلیل جدول لیگ برتر پارسال را درست بعد از هفته چهاردهم در کنار جدول امسال بعد از بازیهای همین هفته گذاشته ایم.
با هم مروری مقایسه ای میان این دو جدول داریم ؛
اول پرسپولیس ؛
در لیگ پارسال علی پروین تا پایان هفته چهاردهم با سرخپوشان 21 امتیاز کسب کرده بود. این تیم 3 باخت داشت اما تیم دنیزلی با یک باخت کمتر 22 امتیازی است.
تیم پروین هم 11 گل خورده داشت تیم دنیزلی هم همین طور تیم او 15 گل به حریفان زده بود اما تیم دنیزلی 18 گل زده .
اما اینها همه در حالی بود که پروین با نفراتی چون رهبری فرد ، انصاریان ، علی علیزاده و سهراب انتظاری کار می کرد و دنیزلی نیکبخت و بادامکی را در ترکیب خود دارد .
با همه آنها پرسپولیس پروین پنجم جدول بود و پرسپولیس دنیزلی سوم است یعنی تنها 1 امتیاز و 2 پله اختلاف. با در نظر گرفتن اینکه پرسپولیس امسال در جذب بازیکن بسیار موفق بود و خود را تقویت کرد بقیه شباهت ها و تفاوت ها را هم خودتان ببینید.
اما استقلال ؛
پارسال استقلال قلعه نوعی با 28 امتیاز از 14 بازی در صدر و بالاتر از سایپا ایستاده بود. اما امسال استقلال مرفاوی با 27 امتیاز از 14 بازی بعد از همان سایپا دوم است.
یعنی استقلال پارسال و امسال هم با وجود همه ی این انتقادها فقط یک امتیاز با هم اختلاف دارند.
در این در حالیست که امیر ، عنایتی و نیکبخت و مجتبی جباری را هم داشت اما صمد آنها را که ندارد هیچ ، تازه داسیلوا و ... هم روی دستش مانده اند!
استقلال پارسال در 14 بازی فقط 5 گل خورده بود ولی امسال 13 گل، تیم امیر 18 گل زده داشت ما تیم صمد 17 گل؛ استقلال امسال تا اینجا 3 تا هم باخت داشته اما تیم امیر 2 باخت داده بود.
در این قیاس هم مشکلات مدیریتی و ضعیف عمل کردن استقلال را در بازار نقل و انتقالات در نظر داشته باشید و بقیه تفاوت ها را ببینید.
حالا واقعا دنیزلی اینقدر از پروین بیشتر فوتبال می داند ؟ یا مرفاوی با دست خالی خیلی بد تر از قلعه نویی نتیجه گرفته است؟
نگاهی هم به سایپا بیندازید که از پارسال تا امسال چقدر پیشرفت داشته و این پیشرفت چقدر در وضعیت سرخابی ها موثر بوده است.
![]() |
عبدالوهاب شاهخوره قهرمانی که در دهه 40 برای اولین بار صدمتر را زیر 11 ثانیه دوید و 27 سال رکورد 7/10 ثانیه ای او پابرجا، ماندنی و چون برگی زرین بر صفحات ورزش ایران می درخشید. وی روز سوم دی ماه جاری (1385) درگذشت .
" گذشت زمان همه چیز رو روشن کرد...الان خیلی چیزها دست مردم اومده. مردم فهمیدن ..."
اینها حرفهای علی دایی در برنامه عبور شیشه ای بود که خطاب به مردم تهران میگفت.
جام جهانی 2006 آلمان به قول فردوسی پور کابوس علی دایی بود. جایی که یک ملت -- که همگی کارشناس فوتبال شده بودند – او را با شدید ترین انتقادها نواختند و البته تمام امید شان به ساقهای یک جانشین فانتزی بود بنام " علی کریمی".
مردم ، جادوگر دریبل زنشان را در حالی به دایی ترجیح میدادند که از تمام اتفاقاتی که در اردوی تیم ملی در آلمان می افتاد بی خبر بودند . بعدها مشخص شد که جو تیم ملی در آلمان ( مثل اکثر تورنمنت هایی که در آن شرکت میکنیم ) خراب بوده و مثل همیشه یکسری " ازما بهتران" باعث آن بوده اند.
(کلا چیز خوشایندی نیست که تا به مرحله ای از فوتبال رسیدیم که مثلا در لیگ خارجی ( توجه کنید: صرفا خارجی) بازی کردیم دیگر منافع ملی را فراموش کنیم . ولی خیلی ها به سادگی این گونه کارها را انجام میدهند و حتی لیگ های چون قطر و امارات را هم به عنوان لیگ " خارجی" دارای کلاسی خاص میدانند. عمق فاجعه را جایی فرض کنید که یکی از این عزیزان به لیگ معتبر بوندسلیگا هم برود.)
فخرالدین بگوویچ بعدها گفت که در اردوی آلمان روزی نشد که کریمی به کادر مربیگری حتی سلام کند. او و عنایتی چنان دودستگی در تیم بوجود آورده بودند که عرصه را بر برانکو تنگ کرده بودند. چنین بود که برانکو بعد از جام جهانی گفت شاید تنها اشتباه ما این بود که کریمی و عنایتی را از آلمان به تهران باز نگرداندیم.
امروز کسی نمیتواند بگوید که شکست آلمان تقصیر کریمی بود یا دایی و یا برانکو. ولی آنروزها سیبل انتقادات ما فقط و فقط علی دایی بود و بس.
البته پرداخت به پرونده 5 سال پیش جالب نیست ولی مردم احساساتی ما ، روزهای جام جهانی 2006 که برای ساختن جوک و اس ام اس تخریبی برای دایی از هم سبقت میگرفتند ، فراموش کرده بودند که در بازی پلی آف ایران و ایرلند در مقدماتی 2002 این کریمی بود که بهترین شانس و موقعیت گل ایران را به آسمان زد. و معلوم نیست اگر دایی هم به جای کریمی بود آنرا به آسمان میزد؟
اما بعد از جام جهانی چه شد؟
دایی از تیم کنار گذاشته شد، برانکو رفت ، کادر به کلی تغییر کرد ، دادکان اخراج شد ، فدراسیون با افکار کاملا متفاوت با دادکان و صفایی برسر کار آمد ، فوتبال تا آستانه تعلیق پیش رفت ، دایی در حالیکه موقعیت ورزشی و اجتماعی خرابی داشت از صبا باطری بیرون آمد و در دوراهی راه آهن و سایپا دومی را انتخاب کرد ، و .... .
اما کریمی بدون هیچ مشکل خاصی به تمرینات بایرن بازگشت و انتقال بالاک به چلسی هم موقعیت خوبی را برای او فراهم کرده بود.
اما امروز که ماهها از آن روزها میگذرد ، ورق کاملا برگشته:
دایی بازیکن – مربی سایپای تحول یافته است ، با اختیارات تام سرمربیگری ، از 8 بازی 19 امتیاز کسب کرده ، خودش آقای گل لیگ برتر است و کماکان به قله های بعدی فکر میکند .
اما دیگری چنان به نیمکت بایرن مونیخ پیچ و مهره شده که امیدی به همان ده دقیقه های پایان بازی هم برایش نیست. که اگر وارد بازی شود هم کار خاصی از او ساخته نیست.
امروز شاید این دو نماد و سمبل دو جریان در فوتبال ما هستند:
"جنگندگی و پیشرفت " در برابر "تنبلی و شکست"
بدون شک این میل به پیشرفت و جنگندگی دایی بوده که به او امروز شهرت جهانی داده . وقتی گلهای منتخب او را در برنامه عبور شیشه ای میدیدیم او توپهایی را گل میکرد که شاید به نظر ساده میرسید ولی امروز از عهده مهاجمان ما برنمی آید . برای اثبات این موضوع کافیست به کیفیت مهاجمان ما در برابر تیمهای ضعیف هند و مالدیو و هنگ کنگ و... در بازیهای آسیایی نگاه کنید.
شاید کریمی همان روزهایی که بدون اهمیت دادن به مربیانش که روی نیمکت تیم ملی بودند و جلوی چشمان سرمربی، به ظرف آب کنار زمین لگد می زد ، باید فکرش را هم میکرد که چنین روزهایی در انتظارش باشد.
امروز از بازی فانتزی کریمی هیچ خبری نیست. استعداد و میل به پیشرفت در بهترین سالهای فوتبالش در او کشته شده و گویا از همان اول هم معلوم بود که او اهل مبارزه و گرفتن حق و ... هم نیست. پیش بینی های نشریات آلمان درست درآمد و کریمی قبل از اینکه اندکی زبان آلمانی یاد بگیرد باید چمدانهایش را برای بازگشت به زندگی بخور و بخواب و لذت ببر! امارات ببندد.البته احتمالا پول خوبی در انتظار جادوگر خواهد بود ، ولی برای فوتبال ملی گزینه های بسیار بهتری نسبت به او وجود دارند.
مقایسه عجیبی است ولی اگر کریمی به جای دایی بود اینک قطعا بازنشسته شده بود و فقط اگر حال و حوصله اش را داشت به کارهای تجاری اش میپرداخت. اما اگر دایی در سن و سال و تجربه امروزی کریمی بود مطمئنا به افق هایی بالاتر از بوندسلیگا می اندیشید و با شناختی که از او داریم به مقصودش هم میرسید .
کریمی چند سال پیش در گفتگو با نشریه تماشاگران گفته بود " خدا بعضیها را بغل کرده"( کنایه به خوش شانس بودن علی دایی) . ولی آنروزها توجه نکرد خدا کسی را بغل میکند که علاوه بر دریبل زدن ، جنگنده بودن و تعصب به کارو هدف هم در فوتبالش نمود داشته باشد. این توقع همه ما از کریمی هم بود.
امروز بازی جادوگر از چشممان افتاده . مدلهای بهتری از او در فوتبال ما رشد کرده اند و به سادگی جای او را پرخواهند کرد. امثال مسعود شجاعی ، رضا جباری و ایمان مبعلی .
ولی کسی جانشین دایی با آن ابهت ، غیرت و حرفه ای بودنش نشده. همین است که این سالها که حتی موهای شقیقه اش کاملا سفید شده کماکان آقای گل ایران است.
اینها را نوشتیم چون کریمی را هم دوست داریم ، اینها را برای خودش نوشتیم تا شاید به تریج قبایش برخورد.
علی کریمی عزیز ؛ دایی اسطوره ملی و دست نیافتنی این سرزمین باقی ماند.
صد البته خوشحال نیستیم ولی نگرانیم که احتمالا مجبور شویم سال آینده بازیهایت را به جای شبکه های آلمانی از دبی اسپرت ببینیم . علی جان تو نیز به اندازه دایی شایسته و برازنده ی جاودانه شدن هستی ، پس قدر خود را بدان