|
![]() |
دانشجویان سه ستاره و سابقه سه سال زندان، شلاق، تجاوز به ناموس مردم و... وزیر علوم گفت: دو ستاره یعنی کسی که فرم گزینش یا معرف خود را پر نکرده و یک ستاره مربوط به کسانی است که به دلایل مختلف از جمله تقلب، مشکل اخلاقی و... به کمیته انضباطی معرفی شدهاند و اینها چیز جدیدی نیست که ما ایجاد کرده باشیم. زاهدی با بیان اینکه متأسفانه افراد رد صلاحیت شده را که اصلاً مرجع آن وزارت علوم نیست ، به عنوان سه ستارهدار مطرح کردهاند، اظهار داشت: افراد ردصلاحیت شده در پرونده خود سه سال زندان، شلاق، تجاوز به ناموس مردم و... را داشتهاند |
پیتر سیمون لاپلاس در 23 مارس 1749 در حوالی پون لوک فرانسه متولد شد پدرش دهقان فقیری بود و از کودکی خودش اطلاعی در دست نیست لاپلاس از جمله مؤثرترین دانشوران در طول تاریخ می باشد او به محض اینکه ریاضیدان مشهوری شد و افتخاراتی کسب نمود اصل و نسب خود را مخفی نگاه می داشت، مشهور است که لاپلاس برای ملاقات دالامبر ریاضیدان با ارزش در یکی از روزهای سال 1770 به خانه او می رود و با وجود توصیه هایی که ارائه می دهد کمک قابل توجهی از طرف زیاضی دان بزرگ نسبت به او نمی شود لاپلاس مایوس نمی شود و نامه ای برای دالامبر می فرستد و در آن افکار خویش را درباره اصل مکانیک شرح می دهد دالامبر به محض خواندن نامه نویسنده را احضار می کند و به او می گوید چنانچه ملاحظه میکنید من به توصیه و سفارش ترتیب اثر نمی دهم ولی شما برای شناساندن خود وسیله خوبی بدست آوردید دالامبر فوراٌ لاپلاس را به سمت استاد مدرسه نظامی پاریس انتخاب می کند.
در مرحله اول لاپلاس نوشته هایی در باره مسائل حساب انتگرال، اختر شناسی، ریاضی کیهان شناسی نظریه بازیهای بخت آزمایی و علیت تالیف کرد در این دوره سازنده وی سبک و شهرت و موضع فلسفی و برخی شیوه های ریاضی خود را ساخته و پرداخته کرد و برنامه ای برای پژوهش در دو زمینه – احتمالات و مکانیک آسمانی – تنظیم نمود که بقیه عمر را به کار ریاضی در باره آنها پرداخت در مرحله دوم در هر دو زمینه به بسیاری از نتایج عمده ای رسید که به سبب آنها مشهور است و بعدها آنها را در رساله های بزرگ خو«مکانیک سماوی 1799 – 1825) و نظریه تحلیلی(1812) گنجانید اطلاع از بخش اعظم این مسائل به وسیله شیوه های ریاضی صورت گرفت که او در آن زمان یا قبل از آن، به وجود آورد ابداع کرده بود مهمترین آنها عبارتند از توابع مولد، که از آن پس به نام وی خوانده شدند. بسط، که آن نیز در نظریه دترمینانها به نام وی گردید، تغییر مقادیر ثابت به منظور رسیدن به راه حلهای تقریبی در انتگرال گیری عبارتهای اختر شناسی و ابع گرانشی تعمیم یافته که بعدها با دخالت پواسون به صورت تابع پتانسیل برق و مغناطیس قرن 19 در آمد همچنین در طی همین دوره بود که لاپلاس به سومین حوزه علایقش – یعنی فیزیک که با همکاری لاوازیه در زمینه نظریه گرما بود، وارد گردید و تا حدودی در نتیجه آن همکاری بود که وی تبدیل به یکی از اعضای مؤثر حلقه درونی مجمع ملی شد.
اولین مسئله مورد توجه لاپلاس دنبال نمودن کار اسحاق نیوتن بود زیرا اسحاق نیوتن قانون اصلی مکانیک آسمانی را یافته بود و لاپلاس می خواست این قانون را در مورد تمام اجسام منظومه شمسی به کار برد لاپلاس شروع به تعیین قوانین مکانیک سیارات کرد تا نشان دهد که این اجسام مانند سایر اجسام تابع قوانین فیزیکی هستند اولین موضوعی که لاپلاس نزد خود مطرح می کند موضوع ثبات دستگاه شمسی است که آیا به وضعی که داراست می ماند یا بالاخره ماه روی زمین سقوط می کند و سیارات بر جرم خورشید پرتاب شده و معدوم می گردند اسحاق نیوتن هم این سؤال را مطرح کرده بود و به این نتیجه رسیده بود که باید گاهگاهی دست خداوند در کار بیاید و حرکات آنها را به جریان عادی برگرداند ولی لاپلاس گفت اگر چه وضع سیارات نسبت به خورشید تغییر می کند ولی این تغییرات تناوبی است لاپلاس تمام این اکتشافات را تحت عنوان مکانیک آسمانی منتشر ساخت ولی چون فهم مطالبش برای همه کس مقدور نبود لذا تصمیم گرفت کتابی دیگر بنویسد که مردم عادی هم از آن بهره مند گردند این کتاب تحت عنوان شرح دستگاههای جهانی منتشر شد.
لاپلاس علاوه بر نجوم و ریاضیات استادی عالیقدر در علم فیزیک بود و در باره لوله های موئین و انتشار امواج صوتی مطالعات فراوانی داشت از مهمترین آثار لاپلاس تئوری تحلیلی احتمالات را که در سال 1812 نوشته است می توان نام برد لاپلاس را که دانشمندی بی همتا می توان گفت متاسفانه نسبت به تمام حکومتهایی که پی در پی عوض می شدند تملق می گفت و از آنها استفاده می کرد در مقابل ناپلئون تا زانو تعظیم می کرد و به همین علتها بود که از طرف امپراطور به مقامهای کنت – سناتور – ریاست مجلس سنا انتخاب شد با وجود اینها وقتی ناپلئون اسیر شد به او پشت کرد و به عزلش رای داد و خود را در دامان لویی هجدهم انداخت و از طرف او به سمت رئیس کمیته تجدید تشکیلات مدرسه پلی تکنیک و عضو مجلس عیان انتخاب شد. لاپلاس با تمام این اوصاف جوانان را تشویق و کمک می کرد به طوری که روزی یکی از اکتشافات جوان ناشناسی بنام بیو از طرف آکادمی مورد تمجید قرار گرفت او را نزد خود خواند و معلوم گردید لاپلاس قبلاٌ این اکتشاف را مورد مطالعه قرار داده سات.
لاپلاس اواخر عمر را در آرکوری نزدیک پاریس در عمارت ییلاقی خود که نزدیک دوستش برتوله بود گذارنید او روز 5 مارس 1812 در 78 سالگی در گذشت در حالیکه آخرین حرف او این بود: آنچه می دانیم بسیار ناچیز و آنچه نمی دانیم عظیم و وسیع است.
لاگرانژ
ژوزف لویی لاگرانژ در 25 ژانویه سال 1736 در تورینو ایتالیا متولد شد او که از بزرگترین ریاضی دانان تمام ادوار تاریخ می باشد هنگام تولد بیش از حد ضعیف و ناتوان بود و از 11 فرزند خانواده فقط او زنده مانده بود. زندگی لاگرانژ را می توان به سه دوره تقسیم کرد: نخستین دوره شامل سالهایی می شود که در موطنش تورینو سپری شد(1736 – 1766) دوره دوم دوره ای بود که وی بین سالهای 1766 و 1787 در فرهنگستان برلین کار می کرد دوره سوم از 1787 تا 1813 که عمر وی به پایان رسید در پاریس گذشت. دوره اول و دوم از نظر فعالیتهای علمی پر ثمرترین دوره ها بودند که با کشف حساب تغییرات در 1754 آغاز گردید و با کاربرد آن در مکانیک در 1756 ادامه یافت در این نخستین دوره وی در باره مکانیک آسمانی نیز کار کرد دوره اقامت در برلین هم از نظر مکانیک و هم از لحاظ حساب دیفرانسیل وانتگرال سازنده بود با این حال در آن دوره لاگرانژ در درجه اول در زمینه حل عددی و جبری معادلات و حتی فراتر از آن در نظریه اعداد، چهره ای برجسته و ممتاز شده بود. سالهای اقامتش در پاریس را صرف نوشته های آموزشی و تهیه رساله های بزرگی نمود که استنباطهای ریاضی وی را خلاصه می کردند این رساله هادر هنگامی که عصر ریاضیات قرن 18 در شرف پایان بود مقدمات عصر ریاضیات قرن 19 را فراهم کردند و از برخی جهات آن دوره را گشودند. پدر لاگرانژ وی را نامزد آموختن حقوق نمود اما لاگرانژ به محض آنکه تحصیل فیزیک را زیر نظر بکاریا و تحصیل هندسه را زیر نظر فیلیپو آنتونیو رولی آغاز کرد به سرعت متوجه تواناییهای خود شد و بنابراین خویشتن را وقف علوم دقیق تر کرد.
در 1757 چند دانشمند جوان تورینویی که لاگرانژ وکنت سالوتسو و جووانی چنییای فیزیکدان در میان آنها بودند انجمنی علمی بنیاد نهادند که منشاء فرهنگستان سلطنتی علوم تورینو گردید یکی از اهداف اصلی آن انجمن انتشار جنگ بود به زبان فرانسوی و لاتینی به نام (جنگ تورینو) که لاگرانژ خدمتی بنیادی به آن کرد سه جلد اول آن تقریباٌ حاوی تمامی آثاری بود که وی هنگام اقامت در تورینو به چاپ رسانده بود. فعالیت لاگرانژ در مکانیک آسمانی غالباٌ بر محور مسابقه هایی دور می زند که از طرف انجمنهای مختلف علمی پیشنهاد شده بودند اما به این گونه مسابقه ها منحصر نبود. در تورینو غالباٌ کارش جهت گیری مستقل داشت و در 1782 به دالامبر و لاپلاس نوشت که در باره تغییرات قرنی نقطه های نهایی اوج و خروج از مرکز تمام سیارات کار می کند. این پژوهش لاگرانژ به اتنشار کتاب انجامید با عنوان نظریه تغییرات قرنی عناصر سیارات و مقاله ای با عنوان در باره تغییرات قرنی حرکات متوسط سیارات که در سال 1785 منتشر شد. لاگرانژ در برلین و در سال 1768 مقاله حل مسئله ای از حساب را برای جنگ تورینو فرستاد تا در جلد چهارم درج شود در آن نوشته لاگرانژ به نوشته قبلی خود اشاره داشت و از طریق کاربرد ظریف و استادانه الگوریتم کسرهای پیوسته ثابت کرد که معادله فرما (ریاضی دان معروف) را در صورتی می توان در تمام حالات حل کرد که اعداد درست مثبت باشند، این است نخستین راه حل شناخته شده این مسئله مشهور. آخرین بخش این نوشته در مقاله ای با عنوان روش جدید برای حل مسائل نامحدود دراعداد درست بسط یافت که در نشریه یاداشتهای برلین برای سال 1768 عرضه شد ولی تا فوریه آن سال کامل نگردید و در سال 1770 منتشر شد.
از بزرگترین شاهکارههای علمی لاگرانژ رساله مکانیک تحلیلی را می توان نام برد که در سال 1788 انتشار یافت او در آن اثر پیشنهاد کرد که بهتر است نظریه مکانیک و فنون حل کردن مسائل آن رشته به فرمولهایی کلی تحویل شوند، فرمولهایی که هر گاه پیدا شوند همه معادله های لازم برای حل هر مسئله را بوجود خواهند آورد. باری، لاگرانژ تصمیم گرفت که چاپ دومی از آن اثر منتشر کند که حاوی برخی پیشرفتها باشد او قبلاٌ در یادداشتهای انستیتو چند مقاله منتشر کرده بود که آخرین و درخشانترین خدمت وی را در راه پیشبرد مکانیک آسمانی نشان می دادند او قسمتی از آن نظریه را در جلد اول رساله تجدید نظر شده گنجانید. لاگرانژ مردی محجوب ومتواضع بود او بسیار ساده و راحت هنگامی که از یک مطلب علمی اطلاع نداشت میگفت نمی دانم.
لاگرانژ در سال 1813 در پاریس درگذشت او در زمان مرگش 77 سال داشت.
637-چشمهای درشت و زیبایت را که به من میدوزی و با لبهای زیبا آواز میخوانی، احساس میکنم که بیش از همیشه عاشقت هستم ، تو زیباترین قورباغه ی این برکه ای
638-بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجه شیرین اصفهانی بهش میگه: باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی
639- ترکه میره دم یه بانک پاهاشو باز میکنه می شینه مردم میان میگن چرا اینجوری نشستی .میگه گفتن به باز نشسته ها حقوق میدن
640-به یه اصفهانیه می گند چرااصفهانیا اینقدر اس اس می کنند می گد هر کی گفتس دروغ گفتس.
641-داداش یارو عروسی میکنه. شب عروسی میشینه پشت در اتاق عروس. میگن: چرا اینجا نشستی؟ میگه: بابام گفته بعد از داداشت نوبت توئه!
642-بچه اصفهانیه از باباش میپرسه: بابا برای عید نوروز نمیریم چهلستونو ببینیم من خیلی دوست دارم بدونم چه شکلیه؟ باباش میگه: چرا نمیریم پسرم؟ اگه مُفتیش کردند ما هم میریم!
643- یواش، آه، اوی، اوخ، فشار نده، درد داره، لیزش کن، آی، کاش قبل از عروسیمون میگفتی، آخ، صبر کن، صبر کن، داره میره، اوخ، بالاخره رفت، چه انگشتر تنگی برام خریدی
644-لره پیش بچه هاش میگوزه همه بچه هاش میزنن زیر خنده . اشک تو چشاش جمع میشه میگه خدایا این شادی رو از خانواده ام نگیر
645-یه بچه اصفهانی به باباش میگه : بابا همه میگند اصفهانیا خسیسند، پس چرا مسافرهای نوروزی که از شهرهای دیگه می یاند اصفهان به جا اینکه برند هتل ، کنار زاینده رود چادر میزنند؟ باباش میگه: به خاطر آب و هواشه پسرم. بچه باز میپرسه : ولی بابا اینا که همه از سرما به هم چسبیدند! باباش میگه : نمیدونم بابا جون، شاید فامیلهای اصفهانیشون تو خونه راشون ندادند!
646-هر وقت احساس تنهایی کردی .............. پاهاتو در سینه جمع کن و با دستهایت به داخل فشار بده . در اینجا حتما می گوزی و می خندی و خوشحال خواهی شد که تنهایی
647-یه شخصی از خیابون رد میشده ، میبینه یه بچه اصفهانی نشسته کنار خیابون گریه میکنه. جلو میره و میگه چی شده عزیزم ، پسر بچه میگه سکه 25 تومانی ام را گم کرده ام. مرد میگه اینکه گریه نداره بیا این25 تومانی مال تو! بچه باز هم به گریه کردن ادامه میده < مرد میپرسه دیگه چیه ؟ بچه میگه اگه اون سکه را گم نکرده بودم الان 50 تومن پول داشتم!
648-یک دوست (دختر / پسر) مثل یک آدامس است...
جویدن طولانی هر آدامسی بهجز بیمزه شدنش حاصلی ندارد.
هیچ وقت آدامس نیمخوردهی کسی را به دهان نگذارید.
داشتن آدامسی که نتونی بازش کنی با نداشتنش هیچ فرقی ندارد.
هر از چندی به دندانهایتان هم فرصت استراحت بدهید. به هرحال آدامستان را میتوانید عوض کنید ولی دندانهایتان را نه.
649- دو تا بچه تو مطب دکتر بودن.. یکیشون گریه میکرد.. اون یکی پرسید چرا گریه میکنی؟ گفت: آزمایش خون دارم میخوان واسه آزمایش انگشتم رو ببرن یه دفعه اون پسر بچه دومی زد زیر گریه گفت تو چرا گریه میکنی؟ گفت : آخه من آزمایش ادرار دارم...!!!
650-به یه پیرزنه ۲۰۰ ساله میگن دوست داری چند سال عمر کنی؟میگه : دوست دارم ۶ سال دیگه زندگی کنم بشم ۲۰۶ جوونا سوارم شن...!
651-رشتیه به باجناقش میگه خجالت نمیکشی؟
باجناقش میگه چرا؟ رشتیه میگه :آخه زنم خالکوبی عکس زنتو رو شکم اصغر آقا دیده...!!!
652-یه روز خانمه میره پیش دکتر میگه اقای دکتر ک س م خال در اورده. خلاصه اقای دکتر هم براش پاک میکنه.فرداش دوباره میره پیش همون دکتره میگه اقای دکتر دوباره ک س م خال در اورده. دوباره دکتر براش پاک میکنه.برای فرداش دوباره خانمه میره پیش همون دکتره میگه اقای دکتر دوباره ک س م خال در اورده.این بار دکتر خسته میشه میگه خانم شما شوهرتون نجاره؟خانم میگه بله.میگه پس به اون کره خر بگو این دفه خواست برات لیس بزنه بگو مدادشو از بالای گوشش برداره
653-ترکه از یکی می پرسه ساعت چنده ؟ می گه ۹ شب ! می گه یعنی چی از صبح تا حالا هرکسی یه چیزی می گه
654- از ترکه میپرسن بنفش چه رنگیه؟ میگه: قرمز دیدی؟! آبیش!!!
655-به ترکه میگن توالتو بخش کن , میگه : مردانه , زنانه
656-یه دایناسور نر به یه دایناسور ماده میگه میایی بریم کوه میگه نه میگه میایی بریم دشت میگه نه بعد دایناسور نره عصبانی میشه میگه همین کارا رو کردی که نسلمون منقرض شده
657-ترکه تو جهنم بوده ... یه روز میره دم در بهشت در میزنه میگه ... ببخشید یخ دارید ؟ میگن داریم ولی نمیدیم ... میگه باشه اشکال نداره اما فردا نیاید بگید آب جوش بدید ها
658- دروغ پسرانه : 1. خیلی میخوامت(ماشاالله پسرها همه رو میخوان) 2.همیشه به یادتم(مخصوصا موقع لالا) 3.تا اخرش با هاتم(ولی از یه نوع دیگش) 4.غیر تو به هیچکسی فکر نمیکنم(اره جون عمت) 5.من بهت اعتماد کامل دارم(مخصوصا در حین تلفن پشت خطی داشته باشی) 6.تا حالا با هیچ دختری انقدر صمیمی نبودم(به جز خواهرم) 7.دوستت دارم(دروغ سال 85)
659-خداوند هیچ موقع از تو سوال نمی کنه چه نوع ماشینی روندی؟ اما حتما از تو خواهد پرسید چند نفر پیاده را به مقصد رساندی....... قابل توجه دخترها که هر چی بوق میزنی ناز میکنن...... نمیدونن هدف پسرها الهیه!!!!!!!!
درکوچکی روح توست نه بزرگی آن
بچه ها من هر وقت آپدیت می کنم برای همه 340 نفر تو یاهو مسنجر سند تو ال میکنم ولی انگار پی ام های من نمیرسه . اگه کسی میتونه کمک کنه بهم بگه چیکار کنم؟ ضمنا این خبر نامه هم که شما عزیزان عضو میشین انگار کار نمیکنه چجوری خبرتون کنم؟
ایندفعه یکم اس ام اس هم گذاشتم با هم حال کنیم.
660- از رشتیه میپرسند: آپاندیس کجاست؟ میگه: از باسن که وارد بشی، اولین بن بست، دست راست!
661-هفت به هشت میگه دومیلیون بهت میدم جات رو با من عوض کن،هشت جواب میده: من واسه مال دنیا لنگم و هوا نمیکنم
662-به ترکه میگن روزه رو تشبیه کن میگه: مثل سینه های زنم میمونه
دوست داشتم میگیرم دوست داشتم میخورم
663-ازدواج تنها جبهه ایست که شبها با دشمنت در یه سنگر میخوابی
664-از پسره می پرسن نظرت راجع به سربازی چیه ؟
میگه : هر چی باشه از ۴۰ سال پریود شدن که بهتره
665-دوست داری خر ماچت کنه ؟یا تو خرو ماچ کنی؟یا یکی خرت کنه و ماچت کنه؟یا یکی خرکی ماچت کنه ؟یا یکی آنقدر خر باشه که ماچت کنه
666-ببخشید که این موقع شب مزاحم شدم ،میخواستم ازت بپرسم که :
دیروز که ک ون ت گذاشتم پولتو دادم یا نه؟
667-می دونی فرق رو دادن با کـون دادن چیه؟
کـ ون رو یه شب میدی تموم می شه ولی اگه رو بدی باید هر شب بدی
668-حالا می دونی فرق ک و ن دادن با رای دادن چیه؟ کون رو بدی تا یه ساعت ک ون ت میسوزه رای که بدی تا چهار سال کونت میسوزه
669- رشتیه میره پیش رفیقش میگه: یه زن گرفتم حال کنیم
670-رشتیه از ملافه گل دار بدش میومده هر وقتم که زنش ملافه گل دار مینداخته رو تخت قهر میکرده و میرفته زیر تخت میخوابیده یه شب که میاد خونه میبینه بازم خانوم ملافه گل دار انداخته رشتیه هم داغ میکنه میگه: خانوم جان من که گفتم میرم زیر تخت بازم ملافه گل دار انداختی پس من میرم زیر تخت تا میره زیر تخت میبینه که یه آقاهه لخت زیر تخت قایم شده رشتیه میگه : آقا ببخشید شما هم از ملافه گل دار بدتون میاد
671-تهرونیه به عربه میگه: بگو یک. عربه میگه: یک، یارو میگه: سَرشو بمک! عربه حالش گرفته میشه، میره کلی فکر میکنه روز بعدش میاد به یارو میگه: بگو دو. یارو میگه: دو، عربه میگه: سرش رو بمک! یارو میگه: بابا اینکه نمیاد. عربه میگه: تو بمک، میاد
672-عربه میره شورت بخره، یارو میگه یه کم اذیتش کنیم. بهش یه شورت زنونه میده. عربه بهش بر می خوره، میگه : ولک، اینکه زنونست! یارو میگه : خوب آقا شرت شرته، چه فرقی داره؟! عربه شاکی میشه میگه: میخوای فرقشو بکنم تو ک ونت تا بفهمی؟
673- پیرزنه میره دکتر میگه انگل دارم. دکتر چراغ قوه میندازه تو کونش همون موقع پیرزنه میگوزه. دکتر میگه این چه کاری بود کردی؟ میگه تو چراغ دادی منم بوق زدم!!!