... از موردی کاملا پیش پا افتاده آغاز کنیم : فردا هوا چگونه خواهد بود؟ آیا این هوا موجب است یا غیر موجب؟
اگر بیندیشیم که از همه پیش بینی های مربوط به رویداد های طبیعی شاید چیزی از پیش بینی های هواشناسی بی پایه تر نباشد، وضع هوای فردا را غیر موجب خواهیم گفت.
اما اگر در نظر آوریم که همه عواملی که چگونگی هوا مشروط به آنهاست ( دما، فشار هوا و ... ) چون پیرو قوانین فیزیکی معلومی هستند، قضیه فرق می کند. آنگاه با تکیه بر این قوانین نتیجه خواهیم گرفت که تقریب پیش بینی وضع هوای فردا تنها از جهل ما نسبت به رابطه درست عواملی که دست اندر کارند ناشی می شود و در حقیقت چگونگی هوای فردا کاملا موجب است.
اما هنگام به کار بردن تعبیر " در حقیقت " باید محتاط باشیم. معنی این تعبیر گاهی ممکن است بسیار مهم باشد، و از آنجا که با رای صائب به کار نرفته تاکنون برای سوء تفاهمات بسیاری محمل به دست داده است. مثلا در ستاره ای که در آسمان میبینیم، چیس که حقیقی است ؟ ماده ای که آن را تشکیل می دهد یا نوری که چشم مارا مورد تاثیر قرار می دهد؟ حقیقت گرا فرضیه اول و تحصلی، فرضیه دوم را اختیار می کند. هر یک از این دو می توانند با دلایل پسندیده ای از خود دفاع کنند. و با این همه نه این و نه آن گروه نمی توانند خود را محق بدانند. اما اگر هر دو گفته معتبر باشد، چنین نتیجه می شود که تعبیر " در حقیقت " دیگر معنای روشنی ندارد. تا زمانی که تکلیف این نکته روشن نشده، برای ابهام ها و سوء تفاهم ها، محل هست.
بر سر پیش بینی هوای فردا باز می گردیم، به آنجا که درباره آن از خود می پرسیم " درحقیقت " موجب است یا نه. پس برای جواب دادن، همه چیز به این امر باز بسته است که چه چیز را حقیقت می دانیم. و هیچ چیز مانع از این نمی شود که از نظرگاهی پشتیبانی کنیم که نتیجه منطقی آن ما را، به نتیجه ای عکس نتیجه قبلی، یعنی به موجب نبودن چگونگی هوا، رهنمون خواهد شد. در واقع، می توانیم، نه قوانین فیزیک و کاربرد آنها را در تعیین درست چگونگی هوا، بلکه هواشناسانی را که چگونگی هوا را پیش بینی می کنند و احتمالات خود را بر اطلاعاتی که در اختیار دارند بنا می نهند " حقیقی " بشماریم.جز این هر چه هست نظر است، تعمیم و به اندیشه در آوردن است و نه حقیقت. پس از این نظرگاه چگونگی هوای فردا « در حقیقت »، چه اکنون و چه شاید برای همیشه غیر موجب است.
برای احتراز از این ابهام ها، برد با ما خواهد بود هرگاه از به کار بردن واژه هایی مانند : به حقیقت، به ظاهر، گویا. مگر در صورتی که معنی آنها را کاملا روشن کرده باشیم، بپرهیزیم و به جای آنها مبادی مفروضی را مشخص کنیم که این تعابیر را به آنها می پیوندیم.پس تا آنجا که به پرسش های ما مربوط می شود پاسخ زیر را به دست می آوریم :
چگونگی هوای فردا را باید موجب یا غیر موجب گفت بر حسب اینکه به کار بردن درست قوانین فیزیک را مبدا مفروض بگیریم یا اسبابی را که هواشناسی عملا در اختیار دارد. تا زمانی که مبدا مفروضی پایه تصدیق ماست درست مشخص نکنیم، مسئله موجب یا غیر موجب بودن چگونگی هوا جوابی مثبت یا منفی نتواند داشت، این مسئله به خودی خود معنایی ندارد و می توان درباره آن بی سرانجام بحث کرد
پایان
خلاصه ای از سخنرانی ماکس پلانک، در 4 دسامبر 1937 در دانشکده فنی مونیخ.
ترجمه : ایلیا تیموری
خیلی عالی است ادامه بده