امیر قلعه نویی سرمربی تیم ملی که علاوه بر در اختیار داشتن سکان رهبری این تیم، پست جالب توجه ریاست سازمان فوتبال استقلال را بر عهده دارد و هرگز نمی تواند تیم خود را رها کند، همیشه حرف هایی خواندنی برای گفتن دارد. هر چند این حرف ها و اظهار نظرها گاهی اوقات تا حدی عجیب جلوه می کند اما خالی از لطف نیست. ● انجام دیدارهای تدارکاتی و بازی با تیم های بزرگ عیار تیم ملی را بالا می برد، در این خصوص چه تدابیری اتخاذ کرده اید؟ ▪ رویارویی با ۳ تا ۴ تیم مطرح فوتبال جهان در دستور کار برنامه های کادرفنی تیم ملی قرار دارد که تمامی این اهداف مستلزم حمایت مالی فدراسیون فوتبال است باید دید تا چه حد این تشکیلات می تواند انتظارات را برآورده کند. ● همان طور که می دانید تیم ملی از سال ۱۹۷۶ تا به حال نتوانسته در رقابت های جام ملت های آسیا قهرمان شود و این قضیه به نوعی فوتبال ملی ما را آزار می دهد. ▪ به خوبی به این موضوع واقف هستم. تیم قهرمان این رقابت ها جواز حضور در پیکارهای جام کنفدراسیون ها را هم پیدا می کند و در رقابت های وسیع تری مثل (جام جهانی کوچک) حاضر می شود. فوتبال ملی ما با برخورداری از بازیکنانی مستعد و مسؤولان دلسوز شایستگی احراز این عنوان را دارد اما اتفاقات فوتبال را نمی توان پیش بینی کرد به عنوان مثال در جام جهانی هیچ کس فکر نمی کرد برزیل، آرژانتین و حتی آلمان میزبان هم از راهیابی به فینال باز بمانند و فرانسه و ایتالیا دیدار پایانی را انجام دهند. در واقع مردم فوتبالدوست ما باید با حقایق فوتبال کنار بیایند و اتفاقات ناخواسته را به حساب بی تعصبی نگذارند. ● به همین خاطر هم باعث شده که کادرفنی تیم ملی اقدام به تشکیل تیم ملی «ب» کرده و بازیکنان زیر ۲۵ سال را برای پشتوانه سازی در نظر گرفته است؟ ▪ دقیقاً، بالاخره باتوجه به میانگین سنی که تیم ملی در حال حاضر داراست و اکثر بازیکنان آن بین ۲۷ تا ۳۰ سال هستند باید از یک نقطه اصل پشتوانه سازی را شروع می کردیم که با تشکیل تیم ملی »ب« قصد داریم به آن دست پیدا کنیم. نکونام چند سال دیگر با فوتبال ملی خداحافظی می کند و وقتی که او نباشد یا به هر دلیلی نتواند به تیم ملی بپیوندد، چه کسی باید جالی خالی اش را پر کند؟ مازیار زارع، حسین کاظمی و کیانوش رحمتی گزینه هایی هستند که با میدان دادن به آنها می توانیم بازیکنی را در حد و انداز ه جواد به فوتبال ملی معرفی کنیم. همین تورنمنت اردن و امارات هم از این قبیل میادینی است که باید در آن به تجربه بازیکنان این چنینی افزوده شود. ● اما اکثر این تیم ها یا باشگاه ها از تعطیل شدن رقابت های لیگ برتر به خاطر بازیهای تیم ملی گله دارند و معتقد هستند که نباید به هر دلیلی مسابقات تعطیل شود؟ ▪ خوشبختانه کادرفنی تیم ملی هم به خوبی به این نکته اذعان دارد و در همین رقابت های دوستانه اردن و امارات هم مشاهده کردید که بدون وقفه ای در لیگ تیم ملی به این پیکارها اعزام شد و در دیدار ۱۸ بهمن مقابل بلاروس هم همین برنامه را داریم. ● بالاخره بگوویچ جانشین سیموئز در تیم ملی امید شد و سکان هدایت این تیم را برای المپیک در دست گرفت؛ نظرتان در این خصوص چیست؟ ▪ در تمام دنیا مرسوم است که مربیان تیم های پایه ای ملی زیر نظر سرمربی تیم ملی بزرگسالان کار و برنامه های خود را با وی هماهنگ کنند؛ اما متأسفانه در کشور ما به هیچ وجه این مسأله اجرا نشده و نمی شود فرد یا مجموعه ای را مقصر خطاب کرد؛ اما در حال حاضر همه وظیفه داریم از بگوویچ و تیم ملی امید حمایت کنیم تا پس از ۳۲ سال ناکامی به المپیک راه پیدا کنیم. ● اما سیموئز در تازه ترین اظهارات خود گفته قلعه نویی باعث ناکامی تیم ملی امید در دوحه بوده و او را نمی بخشم؟ ▪ هر مربی خارجی که به جای سیموئز در تیم ملی امید کار می کرد هم همین گفته را به زبان می آورد؛ چرا که بهترین روش برای توجیه ناکامی این است که گناه بی توجهی های اعمال شده را به گردن دیگران بیندازیم و از زیر بار فشار انتقادات شانه خالی کنیم؛ ایشان یک بار خدمت آقایان قراخانلو و کفاشیان اعلام کردند این صحبت ها را بیان نکرده و مطبوعات این جنجال را به راه انداخته اند و یک بار هم خدمت آقایان مصطفوی و افتخاری - حال صحت و سقم این مسأله را چطور برای شما و دیگران تأیید کنم نمی دانم - حتی به دلیل اینکه حرف و حدیثی به وجود نیاید دعوت کفاشیان را برای همراهی تیم ملی امید در دوحه رد کردم تا سیموئز بدون هیچ اعمال فشاری کار کند. خدا را شاهد می گیرم تنها مسأله ای که بین من و ایشان اتفاق افتاد معرفی سیاوش اکبرپور به اردو تیم ملی بود؛ همین و بس. البته بنده به اصرار خود اکبرپور که معتقد بود شرایط سنی اش به زیر ۲۳ سال می خورد او و صابر میرقربانی را به سیموئز پیشنهاد دادم نه تحمیل حتی سیموئز معتقد بود از طریق پیروانی به وی فشار می آید که طی یک تماس تلفنی هم همکار بنده مسأله را تکذیب کرد. ● فکر نمی کنید شرایط حاکم بر استقلال جایی که در حال حاضر مسؤولیت سازمان، فوتبال آن را عهده دار هستید نتوانسته رضایت خاطرتان را فراهم کند؟ ▪ بله، در زمانی که بنده مسؤولیت فنی تیم ملی را به عهده گرفتم از سرمربیگری استقلال استعفا دادم و به یک مجموعه، تفکراتم را متمرکز کردم که با اصرار مسؤولان باشگاه استقلال سازمان فوتبال به وجود آمد و در جبهه دیگری مشغول به کار شدم و در حال حاضر هم به یکباره بحث ۲ شغله شدن مطرح شده که بنده فکر نمی کنم مسأله خاصی باشد چون در استقلال فقط کار ستادی می کنم و تا به حال هدفی جز خدمت به استقلال نداشته ام و در این مدت ۲۰ ساله اصلاً به دنبال رسیدن به اهداف مالی نبودم. و راحت بگویم در استقلال به دنبال پول نیستم. ● اما در شرایطی از مدیرعاملی امیدوار رضایی حمایت می کردید که مقداد نجف نژاد در این سمت مشغول به کار بود و به امورات روزمره استقلال می پرداخت؟ ▪ هیچ موقع از بیان حقیقت ابائی نداشته و نخواهم داشت. در مقطعی که استقلال مدیرعامل شناخته شده ای نداشت با حمایت های رضایی توانستیم بازیکن جذب کنیم و تیم حال حاضر را ببندیم. اگر کمک ۳ میلیارد ریالی ایشان نبوداستقلال نابود می شد. نمی دانستیم از کجا و به چه طریقی بازیکنان دلخواه کادر فنی را به خدمت بگیریم. ● چرا وقتی استقلال پیروز می شود نام قلعه نوعی مطرح می شود و در زمان شکست و ناکامی تیم مرفاوی سپر بلای انتقادات وارده می شود؟ ▪ به طور کلی با نظرتان مخالف هستم؛ این مسأله کاملاً برعکس است وقتی تیم شکست می خورد و به هر دلیلی نمی تواند نتیجه بگیرد، این امیر قلعه نویی است که در محافل مختلف از وی نام می برند و به باد انتقادات گوناگون گرفته می شود؛ مثل دیدار مقابل مقاومت بسیج فارس که تمام مسؤولیت شرکت را به عهده گرفتم و حتی برای تماشای دیدار برخلاف گفته برخی رسانه ها به شیراز هم نرفتم؛ برخی مسائل را مثل اتفاقات پیرامون تیم وتمرینات را باید اطلاع داشته باشم و در خصوص تصمیم گیری در مورد آنها مرفاوی را راهنمایی می کنم. |